رمان فارسی
در حقیقت رمان فارسی با رمان سرگذشت حاجی بابای اصفهانی، به قلم میرزا حبیب اصفهانی آغاز میشود. این رمان سرشار است از حقایق تاریخی و اجتماعی عصر قجر، لطایف و بدایع، آداب و رسوم و عقاید ایرانیان و شیوهٔ مملکتداری حکام قاجار. محمدتقی بهار میگوید: «این رمان به عنوان شاهکار قرن سیزدهم ادبیات فارسی شناخته میشود».

تاریخچه رمان در ایران
این نوع ادبی داستان و داستاننویسی بر اثر توسعهٔ ارتباط ایران و اروپا در زبان فارسی پدید آمدهاست. و داستاننویسی به شیوهٔ امروزی در کشورهای عربی، ترکیه، ایران و هندوستان کمابیش همزمان و در اواخر نیمهٔ دوم قرن نوزدهم باب شدهاست.
از موجبات و مقدمات پیدایش رمان در زبان فارسی میتوان به ورود صنعت چاپ، تاسیس مطبوعات و ترجمه از زبانهای اروپایی که تحت تاثیر زبان فرانسه و بعدها تحت تاثیر زبانهای روسی و انگلیسی بودهاست، اشاره کرد. از رمانهای این دوره میتوان به امیرارسلان نامدار، کتاب احمد (نوشتهٔ طالبوف) و سیاحتنامه ابراهیم بیگ اشاره کرد. داستان فارسی امروزی از آغاز قرن بیستم رواج یافت. گرایشهای ملیگرایانه و جست و جوی اساطیر کهن بر داستاننویسی این دوره تاثیر گذاشتهاست. در این رابطه میتوان به آثاری همچون شمس و طغرا، عشق و سلطنت، دامگستران، لازیکا، دلیران تنگستان، تهران مخوف، هما، پریچهر، زیبا، جنایات بشر یا آدم فروشان قرن بیستم، دارالمجانین و دسیسه اشاره کرد.
رمان مدرن در ایران
رمان مدرن در ایران با صادق هدایت (بوف کور) آغاز میشود. سپس با صادق چوبک (سنگ صبور) و هوشنگ گلشیری (شازده احتجاب) ادامه مییابد. جریان مدرنیسم پس از پیروزی انقلاب به حاشیه رانده شد و یک دهه بعد دوباره اقبال بدان افزون گردید. هوشنگ گلشیری موثرترین تئوریسین رمان مدرن بعد از انقلاب است که چه با آثار خود چون رمانهای آیینههای دردار و جننامه و چه با درسهای داستاننویسی خود، برخی نویسندگان جوان را به این مسیر سوق داد. رمانهای نوشدارو (علی موذنی، ۱۳۷۰)، سمفونی مردگان (عباس معروفی، ۱۳۶۸)، نقش پنهان (محمد محمدعلی، ۱۳۷۰)، نیمهٔ غایب (حسین سناپور، ۱۳۷۸) و دل دلدادگی (شهریار مندنیپور، ۱۳۷۷) از جمله نمونههای برجسته رمان مدرن در این دوره هستند.
رمان مدرن فارسی پس از انقلاب عمدتا به نقد وضعیت فرهنگی و سیاسی موجود در جامعه میپردازد. رویکرد اصلی جریان مدرن، همچون رئالیستهای سنتی رویکردی انتقادی است با این تفاوت که موضوع انتقاد آنان نه نظام سلطنتی پیش از انقلاب، بلکه وضعیت سیاسی حاضر است. مهمترین تفاوت مدرنیسم داخلی با مدرنیسم غربی در همین تفاوت نگرش به تحولات اجتماعی نهفتهاست. مدرنیسم غربی با کنارهگیری از واقعیت بیرونی، به ذهنیتگرایی افراطی پناه میبرد و هیچگونه مسئولیت اجتماعی یا نقش اصلاحطلبی برای خود قائل نیست. اما نویسندهٔ مدرنیست داخلی که نمیتواند خود را از دغدغههای سیاسی و اجتماعی روزانه رها سازد، رویکرد انتقادی اسلاف رئالیست خود را البته با تکنیکهای روایت ذهنی مدرن در عرصههای اجتماعی دنبال میکند. و بدین ترتیب احساس میکند به مسئولیت اجتماعی و ایدئولوژیک خود عمل کردهاست. رمان مدرن فارسی علیرغم آنکه فرمی مشابه آثار مدرن غرب دارد، نگاه سنتی خود را به موضوعات حفظ میکند. روح و اندیشه ذاتی رمان غرب مبتنی بر نیستانگاری اومانیستی است و درک این اندیشه مستلزم آشنایی و انس عمیق نویسنده با ادبیات غرب است؛ اما این حس و حال اومانیستی هیچگاه در نویسندگان داخلی به کمال یافت نشدهاست و به همین صورت نوعی دوگانگی و تضاد در صورت و محتوای رمان مدرن فارسی قبل و بعد از انقلاب وجود دارد. نویسندگان رمان مدرن در نقد هنجارهای ناشی از نوعی تفکر دینی عمدتا به دو مضمون میپردازند. نخست ستیز سنت و مدرنیته در قالب جنگ پدران و پسران و دوم نقد برخی از ارزشهای اخلاقی رایج؛ گفتمان رمان مدرن فارسی در واقع همان گفتمان صادق هدایت در بحث تجدد و عقبماندگی است که اینبار فاقد صراحت است.
رمان زنانه
در بوف کور دو شخصیت زن وجود دارند. یکی زنی اثیری با چشمهای جادویی و اندام اثیری و دیگری زنی لکاته و بدکاره. بعد از هدایت نیز نویسندگان بسیاری بودهاند که با سبک و تکنیک مدرن نوشتند اما آنها نیز برای شخصیت زن داستان خود، همین دو شخصیت را انتخاب کردند. سیمین دانشور اولین زنی است که در رمانش سووشون، این نگاه سنتی به زن را شکستهاست. زری شخصیت اصلی کتاب، زنی است با ترسها و تنهاییهایش که به تدریج در خلال داستان تحول پیدا میکند؛ گرچه او در ابتدا زنی ترسو و محافظهکار است، اما در پایان به زنی شجاع بدل میشود. این نگاه منجر به شکلگیری نوع جدیدی از رمان در ایران شدهاست که به رمان زنانه مشهور است. موضوع اصلی رمانهای زنان بر محور مسایل خود آنان دور میزند. به نظر آنها رمان بهترین محمل برای بروز دنیای درونی، تنهایی، دردها و رنجهای آنان است و میتواند آنان را در راه احقاق حقوق خود یاری کند. زنان رماننویس به سختی تلاش میکنند تا هویت خویش را در زمینههای اجتماعی، فرهنگی و به ویژه ادبی ابراز کنند. جوایزی که در سالهای اخیر به دست آوردهاند، نشانهٔ قابلیت و سعی و تلاش آنان است. پیش از انقلاب زنان رماننویس اندکی وجود داشتند اما پس از انقلاب به تعدادشان افزوده شدهاست. اکنون حدود پنجاه زن رماننویس وجود دارند که بیش از نیمی از آنها تحصیل کرده هستند. از میان آنها میتوان به زویا پیرزاد، فریبا وفی، سپیده شاملو و دیگران اشاره کرد.
داستان کوتاه
داستان کوتاه گونهای از ادبیات داستانی است که نسبت به رمان یا داستان بلند حجم کمتری دارد و نویسنده در آن برشی از زندگی یا حوادث را مینویسد درحالی که در داستان بلند یا رمان، نویسنده به جنبههای مختلف زندگی یک یا چند شخصیت میپردازد و دستش برای استفاده از کلمات باز است. به همین دلیل ایجاز در داستان کوتاه مهم است و نویسنده نباید به موارد حاشیهای بپردازد.
تعریف
تعریف داستان کوتاه، تفاوت این نوع ادبی را با انواع دیگر مشخص میکند. به طور کلی داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشوند که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه مثل دریچه یا دریچههایی است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی، برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده فقط امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع است نگاه کند.
تاریخچه داستان کوتاه
تاریخ داستان نویسی فقط به کمتر از چهار قرن پیش میرسد. رمان نویسی به شیوه کلاسیک و امروزی آن اوایل قرن هفدهم و با رمان معروف دن کیشوت اثر میگل د سروانتس زاییده شد. داستان کوتاه گذشتهٔ کوتاهتری نسبت به رماننویسی دارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم خلق شدند. با این حال رد پای داستان کوتاه را دیرتر هم میتوان یافت: قرن چهاردهم میلادی و در دکامرون اثر جووانی بوکاچیو و نیز حکایتهای کنتربری نوشته جفری چاوسر. در ایران و در قرن هفتم هجری گرچه حکایات گلستان سعدی از جهت کوتاهی و وحدت موضوع به آن چه که امروزه به آن داستان کوتاه میگویند کم شباهت نیست، اما این قصهها وحکایات با همه اهمیت واعتبارشان به دلیل عدم شخصیت پردازی نمیتوانند داستان کوتاه - به مفهوم امروزی آن- تلقی شوند. دراوایل قرن نوزدهم، ادگار آلن پو (۱۸۴۹-۱۸۰۹) در امریکا و نیکلای گوگول (۱۸۵۲-۱۸۰۹) در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود.
حجم یک داستان کوتاه
مبحث اینکه یک داستان کوتاه، چقدر باید باشد، از دیرباز نونویسندهها را دچار مشکل کرده چرا که هیچ منبعی نیست که با اطمینان به ما بگوید محدودهٔ یک داستان کوتاه، به طور ثابت چقدر است. داستانهای کوتاهی وجود دارد که به سی یا چهل صفحه میرسند و همچنین داستان کوتاههایی هست که داستان برقآسا نیستند و خصوصیات یک داستان کوتاه را دارند، اما به سختی به ۲۰۰۰ کلمه میرسند. داستانهای کوتاهی هم وجود دارد که بین این دو هستند و چیزی در حدود ۵۰۰۰ کلمه هستند. با این حساب، داستانهای کوتاه انواع مختلفی دارند و قالب نوشتاری آنها میتواند هم بزرگ و هم کوچک باشد.
البته شایان ذکر است که طول یک داستان کوتاه، به کشور و رسوم و ادبیات آن نیز بستگی دارد. مثلاً در ایالات متحده یک داستان کوتاه میتواند بالای ۱۰۰۰۰ کلمه داشته باشد (که آنها را «داستان کوتاه بلند»[۱] مینامند.) در حالی که در بریتانیا متوسط تعداد کلمات داستانهای کوتاه حدود ۵۰۰۰ کلمه است و در استرالیا دست کم داستان کوتاه بیش از ۳۵۰۰ کلمه دارد. گرچه داستانهای کوتاهی نیز هستند که تنها چندصد کلمه دارند (که آنها را اغلب «روایت کوچک»
مینامند)، خوانندگان معاصر داستان کوتاه انتظار دارند که داستان کوتاهی که میخوانند حداقل ۱۰۰۰ کلمه را داشته باشد. در کشور ما نیز امروزه، داستانهای کوتاهی که توسط نونویسندهها نگارش مییابند، چیزی بین ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ کلمه هستند و بلندتر از آن کم پیدا میشود و کوتاهترش، دارای سبکِ داستانهای برقآسا
هستند.
اما در کل، اینکه داستانی که نوشتهایم کوتاهاست یا بلند، بیشتر از هرچیز بستگی به خط سیر داستان دارد. به موضوع داستان توجه کنید. اگر در آخر برقآسا بود و شما را به هیجان درآورد، داستانک است. اگر تکهٔ جالبی از زندگی یک شخصیت خاص را نشان میداد، داستان کوتاه است و و اگر دارای سوژهایست با شاخ و برگ زیاد که میتواند گسترش پیدا کند، داستان بلند است.
عناصر داستان کوتاه
سازههای داستان کوتاهی، عناصری از آن هستند که حتما باید در داستان وجود داشته باشند. به زبان دیگر، ارکان اصلی داستان که وجودشان ضروری است را عناصر داستان یا سازههای داستان کوتاه مینامیم.
موضوع
موضوع هر داستان مفهومی است که داستان درباره آن نوشته میشود. موضوع را نویسنده در طرح نمایان کرده و خواننده با خواندن داستان پی به آن میبرد.
درونمایه
درونمایه یا مضمون دیدگاهی است که از خواندن داستان دریافت میشود.
زمینه: شامل زمان و مکان داستان است. وضعیت آب و هوایی، شرایط اجتماعی و حس کلی داستان نیز از دیگر شاخصهای زمینه به شمار میروند.
طرح داستان:
طرح یا پی رنگ، چارچوب هر داستان است با تکیه بر روابط علّی و معلولی. در طرح خطوط اصلی داستان به گونهای مرتبط و فشرده و بر اساس منطق سببیت روایت میشوند. در واقع طرح داستان پاسخی دقیق و مختصر به این پرسش که داستان در بارهٔ چه بود است.
تضاد: میتواند بین دو فرد، دو جامعه، یک فرد و طبیعت، یک فرد با احساسات خود و... باشد.
شخصیت:
شخصیت پردازی به میزان هنرمندی نویسنده بستگی دارد. نویسنده ممکن است شخصیتهایی یک وجهی، چند وجهی، ایستا یا پویا خلق کند. در معرفی شخصیتها، مولف میتواند از فن تصویرگری مستقیم یا تصویرگری غیرمستقیم بهره بگیرد.
زاویه دید: داستان باید از زاویه دید مشخصی تعریف شود. در اینجا نویسنده ممکن است از زاویه دید "از بالا" (سوم شخص)، از بالای محدود (سوم شخص اما از زبان یکی از شخصیتهای داستان)، اول شخص (روایت توسط شخصیت داستان، اما با استفاده از اول شخص)، یا زاویه دید واقعی (مانند یک دوربین آزاد) باشد.
بزرگان داستان کوتاه
آنتوان چخوف
نیکلای گوگول
ارنست همینگوی
خورخه لوئیس بورخس
ساموئل بکت
او. هنری
گی دو موپاسان
جروم دیوید سالینجر
ریموند کارور
ادگار آلن پو
سر ارتور کنان دویل
بزرگان داستان کوتاه در ایران
صادق هدایت
هوشنگ گلشیری
بهرام صادقی
صادق چوبک
ابراهیم گلستان
جلال آل احمد
سیمین دانشور
رسول پرویزی
صمد بهرنگی
محمد محمدعلی
محمد علی جمال زاده
غلامحسین ساعدی
نادر ابراهیمی
زویا پیرزاد
میترا داور
هوشنگ مرادی کرمانی
تاریخ داستان کوتاه
پیشتر باید پیشینهٔ داستان نویسی را بررسی کرد. داستان نویسی، از قرن نوزدهم در بین کشورهای اروپایی و آمریکایی نمایان شد. داستان گویی عمری بسیار طولانی تردارد و چنانکه فورستر اشاره میکند «به زمانی بر میگردد که انسانها ی اولیه شبها به هنگام خوردن گوشت شکار، وقایع روزانه را برای هم تعریف میکردند.»
تاریخ داستان نویسی فقط به کمتر از چهار قرن پیش میرسد. رمان نویسی به شیوه کلاسیک و امروزی آن اوایل قرن هفدهم و با رمان معروف دن کیشوت اثر سروانتس زاییده شد. داستان کوتاه گذشتهٔ کوتاهتری نسبت به رمان نویسی دارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم خلق شدند.
با این حال رد پای داستان کوتاه را دیرتر هم میتوان یافت: قرن چهاردهم میلادی و در دکامرون اثر بوکاچیو و نیز قصههای کانتر بری نوشته چاسر. در ایران و در قرن هفتم هجری گرچه حکایات گلستان سعدی از جهت کوتاهی و وحدت موضوع به آن چه که امروزه به آن داستان کوتاه میگویند کم شباهت نیست، اما این قصهها و حکایات با همه اهمیت و اعتبارشان به دلیل عدم شخصیت پردازی نمیتوانند داستان کوتاه - به مفهوم امروزی آن- تلقی شوند. دراوایل قرن نوزدهم، ادگار آلن پو (۱۸۴۹-۱۸۰۹) در امریکا و نیکلای گوگول (۱۸۵۲-۱۸۰۹) در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود.
آلن پو (۱۸۴۹-۱۸۰۹) و نیکلای گوگول (۱۸۵۲-۱۸۰۹) را پدران داستان نویسی کوتاه میدانند؛ آلن پو اولین بار داستان کوتاه را تعریف کرد و با نوشتن داستانهای کوتاه مرگ سرخ و آوار خانه آشر کوتاه نویسی را آغاز کرد. گوگول نیز داستانهای کوتاه واقع گرایانه مینوشت و داستان «شنل» او را آغازگر سبک واقع گرایی دانستهاند و اشارهٔ داستایوسکی به داستان «شنل» او ناظر به همین معناست که «همهٔ ما از زیر شنل گوگول بیرون آمدهایم!»
این نوع داستان نویسی در قرن نوزدهم شکل گرفت. در اوایل همین قرن سالنامهها و جنگهای ادبی وسیلهای در اختیار خوانندگان گذاشت تا خود را از راه داستان کوتاه به خوانندگان معرفی کند. از این رو در قرن نوزدهم داستانهای کوتاه بیش از زمانهای دیگر نوشته شد؛ زیرا منظوری بهتر ازاین داشت که طی یک رمان طولانی فقط به علاقهٔ خواننده تلنگر بزند و آن را تحریک کند.
پس از گوگول و آلن پو، تاثیر دو نویسنده بعدی؛ یعنی گی دو موپاسان و آنتوان چخوف برنویسندگان بعد از خود بسیار چشمگیر است. نویسندگان بزرگ دیگری چون او. هنری جیمز جویس، ارنست همینگوی، سالینجر، فالکنر نیز از پیشکسوتان این نوع داستان نویسی به شمار میآیند.
در قرن بیستم پیشرفت صنعت و زندگی ماشینی وقت و فراغت زیادی برای خوانندگان باقی نگذاشت تا به رمان خوانی اشتیاق نشان دهند بر این اساس نهضت کوتاه نویسی کوشید تا با پرداخت داستانهای کوتاه مانع از آن شود که خوانندگان از داستان خوانی فاصله بگیرند؛ بدین گونه داستانهای زیادی با این فرم نوشته شد.
تعریف (داستان کوتاه)
تعریف
داستان کوتاه مثل دریچه یا دریچههایی است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی، برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده فقط امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع است نگاه کند.
شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد.
"ادگار آلن پو" نویسنده آمریکایی میگوید:
داستان کوتاه قطعهای تخیلی است که حادثه واحدی را، خواه مادی باشد و خواه معنوی، مورد بحث قرار دهد. این قطعه تخیلی بدیع باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیاورد، یا در او اثر گذارد باید از نقطه ظهور تا پایان داستان در خط صاف و همواری حرکت کند.
داستان کوتاه" باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. ادگار آلن پو" در این مورد نیز گفتهاست:
داستان کوتاه" روایتی است که بتوان آن را در یک نشست (بین نیم ساعت تا دو ساعت) خواند. همه جزئیات آن باید پیرامون یک موضوع باشد و یک اثر را القا کند، یک اثر واحد را
در داستان کوتاه تعداد شخصیتها محدود است. فضای کافی برای تجزیه و تحلیلهای مفصل و پرداختن به امور جزئی در تکامل شخصیتها وجود ندارد و معمولاً نمیتوان در آن تحول و تکامل دقیق اوضاع و احوال اجتماعی بررسی کرد. حادثه اصلی به نحوی انتخاب میشود که هر چه بیشتر شخصیت قهرمان را تبیین کند و حوادث فرعی باید همه در جهت کمک به این وضع باشند. البته بسیاری از داستانهای کوتاه خوب هم هست که در آن این قوانین رعایت نشدهاست.
داستان کوتاه ممکن است خیلی کوتاه باشد و مثلاً حدود ۵۰۰ کلمه بیشتر نداشته باشد. در داستان کوتاه شخصیت قبلاً تکوین یافتهاست و پیش چشم خوانندهٔ منتظر، در گیرودار کاری است که به اوج و لحظه حساس و بحرانی خود رسیده یا در جریان کاری است که قبلاً وقوع یافته اما به نتیجه نرسیدهاست. پس میتوان گفت که
داستان کوتاه اثری است کوتاه که درآن نویسنده به یاری یک طرح منظم شخصیتی اصلی را دریک واقعهٔ اصلی نشان میدهد، و این اثر برروی هم تأثیرِ واحـدی را القا میکند
یک تعریفِ دیگر
'داستانِ کوتاه، داستانی است کوتاه که در آن به قصد بیان پیامی واحد شخصیت یا شخصیتهای اصلی در واقعهای واحد نشان داده میشوند.
داستانک
داستان فلَش، داستانک یا داستان کوتاه کوتاه (به انگلیسی: Flash Fiction) قالبی در داستان نویسی است که در چند خط یا حداکثر یک صفحه نوشته میشود و در پی یک کشف ضربهزننده است. این کشف میتواند غافلگیر کردن خواننده و ایجاد شوک، شوخی و یا نمایش لحظهای زیبا باشد.در فارسی میتوان آن را «داستان ناگهان»، «داستان لحظه»، و «داستان آنی» ترجمه کرد.برای تبدیل داستان کوتاه به داستانک لازم است که نویسنده بخش اصلی داستان کوتاه را در نظر بگیرد و آن را خلاصه کند. داستانک از طرح اولیهای که برای نوشتن یک رمان و یا داستان کوتاه در ذهن نویسنده شکل میگیرد هم کوتاه تر و خلاصه تر است. ایجاز مهمترین صنعت ادبی در نوشتن داستانک است و نویسندهای که میخواهد داستانک بنویسد حتماً باید از نحوه ایجاز اطلاع داشته باشد تا با چیدن درست و مناسب کلمات داستانک را شکل دهد.
نمونه داستانک
۱) « دخترك و گوركن » : از مریم تورنگ
گوركن داشت زير چشمي به ساعت مچي پيرمرد نگاه مي كرد! عقربه ها ساعت 12 را نشان مي دادند. فكش را روي دسته بيل گذاشت و به نقطه كور ي خير ه ماند . يعني چه چيزي پشت اين عقربه ها پنهان بود ؟ من نميتونم بنويسم. فكر كنم بهتره يه مدت بيخيال همه چيز بشم. اصلا فكر كنم نوشتن براي من نيست. ولي اصلا يه دختر بچه چرا بايد به مرگ فكر كنه ؟ عقربه ها ساعت 1 رو نشون ميدن! دخترك چانه اش را روي قلم گذاشت و به فكر چال كردن كلمات افتاد!
۲) کفش بچهگانه تقریباً نو، برای فروش....(۶ کلمه)
۳) غنچه با همهٔ دلتنگی، لبان خویش را برای بوسیدن آماده میکند و گل با همهٔ پریشانی قهقهه سر میدهد. (۱۹ کلمه) از مجموعهٔ سنگریزهها نوشتهٔ دکتر قدمعلی سرامی
۴) « بچه ای که راهش را گم کرده بود » محمد رضا نظری دارکولی
بچه ای در شکم مردی به وجود آمد و هیچوقت طعم آزادی را نچشید . ...
۵)«ای پدر ما که در آسمانی». لئاندرو اوروینا. ترجمه ی اسدالله امرایی. در ۵۸ کلمه:
گروهبان که از خواهر و مادر بچه بازجویی میکرد، سروان دست بچه را گرفت و با خود به اتاق دیگر برد.
گفت: بابات کجاست؟
بچه زیرلب گفت: رفته آسمان.
سروان با تعجب پرسید: چی؟ مرده؟
بچه گفت: نه. هر شب از آسمان پایین میآید، با ما شام میخورد.
سروان چشم گرداند و درِِ کوچکی را در سقف دید.
در زبان فارسی
فارسی
در سالهای اخیر نوشتن داستان بسیار کوتاه در روزنامهها و نشریات مختلف رایج شده و کتابهایی نیز در این زمینه چاپ شدهاست. از جمله این کتابها ، می توان مجموعه میم مثل مینیمال کاری از نویسندگان کتابناکی سایت کتابناک داستانک چای بریز خانم نوشتهٔ مهدی موسوی ، که توسط یگانه وصالی به انگلیسی نیز ترجمه گردید ، مجموعه ی داستانک « نظافتچی » نوشته ی محمد رضا نظری دارکولی
و همچنین مجموعه داستانهای مینیمال شرق غمگین نوشته علی توکلی را نام برد .
نمونه:
ریمایندر:
آتش سيگار داشت به آخر مي رسيد. مي خواست با اين يك سيگار براي لحظه اي هم كه شده همه چيز را از خاطر ببرد. و در عوض، تا آخر عمر، هربار كه به دست چپش نگاه مي كند، همه چيز را به خاطر بياورد. از کتاب میم مثل مینیمال/سحر افتخار زاده//کتابناک
استعدادیابی
برمن هم مثل همهٔ آدمها، استعدادهای خاصی دارد. مثلاً از بچگی همیشه دوست داشت، دکمهٔ آیفن درِ آپارتمان را او فشار دهد. بعدتر، شاگرد اتوبوس شد و کارش این شد که کنار راننده بنشیند و هرگاه که به ایستگاه رسیدند، دکمه ایی را فشار دهد که منجر به باز شدن درهای اتوبوس شود. حالا هم که مدتی است جنگ آغاز شده، به استخدام ارتش درآمده و دستیار خلبان شده. کارش تفاوت زیادی نکرده؛ کنار خلبان می نشیند و هر چند لحظه یک بار، دکمهٔ مخصوصی را فشار می دهد. با هر بار فشار دادن دکمه، درهای زیرین هواپیما باز شده و چند بمب ویرانگر بر سر شهرهای بیگانه فرود میآید. برایش مهم نیست. او فقط دکمه را فشار می دهد.
ترجمهها
تاکنون چندین مجموعه داستانک به فارسی ترجمه شدهاست.
۱۳۸۵ - داستانهای برقآسا. ریموند کارور، جامیکا کینکید، ریچارد شلتون، رولان توپور. پژمان طهرنیان. مان کتاب.
۱۳۸۴ - مجموعه داستانهای مینیمال. ژان کوکتو، تام هاوکینزز، لئاندرو اوروینا،.... اسدالله امرایی. نشر مشکی.
۱۳۸۳ - داستانهای ۵۵ کلمهای. گردآورنده: استیو ماس. ترجمه: گیتا گرکانی. انتشارات کاروان.
انواع داستانک
داستان کوتاه کوتاه. زیر ۲۵۰ کلمه.
داستان برقآسا (به انگلیسی: Flash Fiction). بین ۲۵۰ تا۷۵۰ کلمه.
داستان برقآسا (به انگلیسی: Flash Fiction) نوعی داستانک یا داستان بسیار کوتاهاست. حجم داستان برقآسا بین ۲۵۰ کلمه، حداکثر حجمی که جروم استرن برای مسابقه سالانهٔ «بهترین داستان کوتاهِ کوتاه» میپذیرد، و ۷۵۰ کلمه متغیر است. از داستان ناگهانی (به انگلیسی: sudden fiction) بسیار کوتاهتر است.
داستان ناگهانی (به انگلیسی: sudden fiction). حجم داستانهای ناگهانی از داستان برقآسا بیشتر است اما از داستان کوتاه کمتر و حداکثر ۱۷۵۰ تا ۲۰۰۰ کلمهاست.
در حقیقت رمان فارسی با رمان سرگذشت حاجی بابای اصفهانی، به قلم میرزا حبیب اصفهانی آغاز میشود. این رمان سرشار است از حقایق تاریخی و اجتماعی عصر قجر، لطایف و بدایع، آداب و رسوم و عقاید ایرانیان و شیوهٔ مملکتداری حکام قاجار. محمدتقی بهار میگوید: «این رمان به عنوان شاهکار قرن سیزدهم ادبیات فارسی شناخته میشود».

تاریخچه رمان در ایران
این نوع ادبی داستان و داستاننویسی بر اثر توسعهٔ ارتباط ایران و اروپا در زبان فارسی پدید آمدهاست. و داستاننویسی به شیوهٔ امروزی در کشورهای عربی، ترکیه، ایران و هندوستان کمابیش همزمان و در اواخر نیمهٔ دوم قرن نوزدهم باب شدهاست.
از موجبات و مقدمات پیدایش رمان در زبان فارسی میتوان به ورود صنعت چاپ، تاسیس مطبوعات و ترجمه از زبانهای اروپایی که تحت تاثیر زبان فرانسه و بعدها تحت تاثیر زبانهای روسی و انگلیسی بودهاست، اشاره کرد. از رمانهای این دوره میتوان به امیرارسلان نامدار، کتاب احمد (نوشتهٔ طالبوف) و سیاحتنامه ابراهیم بیگ اشاره کرد. داستان فارسی امروزی از آغاز قرن بیستم رواج یافت. گرایشهای ملیگرایانه و جست و جوی اساطیر کهن بر داستاننویسی این دوره تاثیر گذاشتهاست. در این رابطه میتوان به آثاری همچون شمس و طغرا، عشق و سلطنت، دامگستران، لازیکا، دلیران تنگستان، تهران مخوف، هما، پریچهر، زیبا، جنایات بشر یا آدم فروشان قرن بیستم، دارالمجانین و دسیسه اشاره کرد.
رمان مدرن در ایران
رمان مدرن در ایران با صادق هدایت (بوف کور) آغاز میشود. سپس با صادق چوبک (سنگ صبور) و هوشنگ گلشیری (شازده احتجاب) ادامه مییابد. جریان مدرنیسم پس از پیروزی انقلاب به حاشیه رانده شد و یک دهه بعد دوباره اقبال بدان افزون گردید. هوشنگ گلشیری موثرترین تئوریسین رمان مدرن بعد از انقلاب است که چه با آثار خود چون رمانهای آیینههای دردار و جننامه و چه با درسهای داستاننویسی خود، برخی نویسندگان جوان را به این مسیر سوق داد. رمانهای نوشدارو (علی موذنی، ۱۳۷۰)، سمفونی مردگان (عباس معروفی، ۱۳۶۸)، نقش پنهان (محمد محمدعلی، ۱۳۷۰)، نیمهٔ غایب (حسین سناپور، ۱۳۷۸) و دل دلدادگی (شهریار مندنیپور، ۱۳۷۷) از جمله نمونههای برجسته رمان مدرن در این دوره هستند.
رمان مدرن فارسی پس از انقلاب عمدتا به نقد وضعیت فرهنگی و سیاسی موجود در جامعه میپردازد. رویکرد اصلی جریان مدرن، همچون رئالیستهای سنتی رویکردی انتقادی است با این تفاوت که موضوع انتقاد آنان نه نظام سلطنتی پیش از انقلاب، بلکه وضعیت سیاسی حاضر است. مهمترین تفاوت مدرنیسم داخلی با مدرنیسم غربی در همین تفاوت نگرش به تحولات اجتماعی نهفتهاست. مدرنیسم غربی با کنارهگیری از واقعیت بیرونی، به ذهنیتگرایی افراطی پناه میبرد و هیچگونه مسئولیت اجتماعی یا نقش اصلاحطلبی برای خود قائل نیست. اما نویسندهٔ مدرنیست داخلی که نمیتواند خود را از دغدغههای سیاسی و اجتماعی روزانه رها سازد، رویکرد انتقادی اسلاف رئالیست خود را البته با تکنیکهای روایت ذهنی مدرن در عرصههای اجتماعی دنبال میکند. و بدین ترتیب احساس میکند به مسئولیت اجتماعی و ایدئولوژیک خود عمل کردهاست. رمان مدرن فارسی علیرغم آنکه فرمی مشابه آثار مدرن غرب دارد، نگاه سنتی خود را به موضوعات حفظ میکند. روح و اندیشه ذاتی رمان غرب مبتنی بر نیستانگاری اومانیستی است و درک این اندیشه مستلزم آشنایی و انس عمیق نویسنده با ادبیات غرب است؛ اما این حس و حال اومانیستی هیچگاه در نویسندگان داخلی به کمال یافت نشدهاست و به همین صورت نوعی دوگانگی و تضاد در صورت و محتوای رمان مدرن فارسی قبل و بعد از انقلاب وجود دارد. نویسندگان رمان مدرن در نقد هنجارهای ناشی از نوعی تفکر دینی عمدتا به دو مضمون میپردازند. نخست ستیز سنت و مدرنیته در قالب جنگ پدران و پسران و دوم نقد برخی از ارزشهای اخلاقی رایج؛ گفتمان رمان مدرن فارسی در واقع همان گفتمان صادق هدایت در بحث تجدد و عقبماندگی است که اینبار فاقد صراحت است.
رمان زنانه
در بوف کور دو شخصیت زن وجود دارند. یکی زنی اثیری با چشمهای جادویی و اندام اثیری و دیگری زنی لکاته و بدکاره. بعد از هدایت نیز نویسندگان بسیاری بودهاند که با سبک و تکنیک مدرن نوشتند اما آنها نیز برای شخصیت زن داستان خود، همین دو شخصیت را انتخاب کردند. سیمین دانشور اولین زنی است که در رمانش سووشون، این نگاه سنتی به زن را شکستهاست. زری شخصیت اصلی کتاب، زنی است با ترسها و تنهاییهایش که به تدریج در خلال داستان تحول پیدا میکند؛ گرچه او در ابتدا زنی ترسو و محافظهکار است، اما در پایان به زنی شجاع بدل میشود. این نگاه منجر به شکلگیری نوع جدیدی از رمان در ایران شدهاست که به رمان زنانه مشهور است. موضوع اصلی رمانهای زنان بر محور مسایل خود آنان دور میزند. به نظر آنها رمان بهترین محمل برای بروز دنیای درونی، تنهایی، دردها و رنجهای آنان است و میتواند آنان را در راه احقاق حقوق خود یاری کند. زنان رماننویس به سختی تلاش میکنند تا هویت خویش را در زمینههای اجتماعی، فرهنگی و به ویژه ادبی ابراز کنند. جوایزی که در سالهای اخیر به دست آوردهاند، نشانهٔ قابلیت و سعی و تلاش آنان است. پیش از انقلاب زنان رماننویس اندکی وجود داشتند اما پس از انقلاب به تعدادشان افزوده شدهاست. اکنون حدود پنجاه زن رماننویس وجود دارند که بیش از نیمی از آنها تحصیل کرده هستند. از میان آنها میتوان به زویا پیرزاد، فریبا وفی، سپیده شاملو و دیگران اشاره کرد.
داستان کوتاه
داستان کوتاه گونهای از ادبیات داستانی است که نسبت به رمان یا داستان بلند حجم کمتری دارد و نویسنده در آن برشی از زندگی یا حوادث را مینویسد درحالی که در داستان بلند یا رمان، نویسنده به جنبههای مختلف زندگی یک یا چند شخصیت میپردازد و دستش برای استفاده از کلمات باز است. به همین دلیل ایجاز در داستان کوتاه مهم است و نویسنده نباید به موارد حاشیهای بپردازد.
تعریف
تعریف داستان کوتاه، تفاوت این نوع ادبی را با انواع دیگر مشخص میکند. به طور کلی داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشوند که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه مثل دریچه یا دریچههایی است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی، برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده فقط امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع است نگاه کند.
تاریخچه داستان کوتاه
تاریخ داستان نویسی فقط به کمتر از چهار قرن پیش میرسد. رمان نویسی به شیوه کلاسیک و امروزی آن اوایل قرن هفدهم و با رمان معروف دن کیشوت اثر میگل د سروانتس زاییده شد. داستان کوتاه گذشتهٔ کوتاهتری نسبت به رماننویسی دارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم خلق شدند. با این حال رد پای داستان کوتاه را دیرتر هم میتوان یافت: قرن چهاردهم میلادی و در دکامرون اثر جووانی بوکاچیو و نیز حکایتهای کنتربری نوشته جفری چاوسر. در ایران و در قرن هفتم هجری گرچه حکایات گلستان سعدی از جهت کوتاهی و وحدت موضوع به آن چه که امروزه به آن داستان کوتاه میگویند کم شباهت نیست، اما این قصهها وحکایات با همه اهمیت واعتبارشان به دلیل عدم شخصیت پردازی نمیتوانند داستان کوتاه - به مفهوم امروزی آن- تلقی شوند. دراوایل قرن نوزدهم، ادگار آلن پو (۱۸۴۹-۱۸۰۹) در امریکا و نیکلای گوگول (۱۸۵۲-۱۸۰۹) در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود.
حجم یک داستان کوتاه
مبحث اینکه یک داستان کوتاه، چقدر باید باشد، از دیرباز نونویسندهها را دچار مشکل کرده چرا که هیچ منبعی نیست که با اطمینان به ما بگوید محدودهٔ یک داستان کوتاه، به طور ثابت چقدر است. داستانهای کوتاهی وجود دارد که به سی یا چهل صفحه میرسند و همچنین داستان کوتاههایی هست که داستان برقآسا نیستند و خصوصیات یک داستان کوتاه را دارند، اما به سختی به ۲۰۰۰ کلمه میرسند. داستانهای کوتاهی هم وجود دارد که بین این دو هستند و چیزی در حدود ۵۰۰۰ کلمه هستند. با این حساب، داستانهای کوتاه انواع مختلفی دارند و قالب نوشتاری آنها میتواند هم بزرگ و هم کوچک باشد.
البته شایان ذکر است که طول یک داستان کوتاه، به کشور و رسوم و ادبیات آن نیز بستگی دارد. مثلاً در ایالات متحده یک داستان کوتاه میتواند بالای ۱۰۰۰۰ کلمه داشته باشد (که آنها را «داستان کوتاه بلند»[۱] مینامند.) در حالی که در بریتانیا متوسط تعداد کلمات داستانهای کوتاه حدود ۵۰۰۰ کلمه است و در استرالیا دست کم داستان کوتاه بیش از ۳۵۰۰ کلمه دارد. گرچه داستانهای کوتاهی نیز هستند که تنها چندصد کلمه دارند (که آنها را اغلب «روایت کوچک»
مینامند)، خوانندگان معاصر داستان کوتاه انتظار دارند که داستان کوتاهی که میخوانند حداقل ۱۰۰۰ کلمه را داشته باشد. در کشور ما نیز امروزه، داستانهای کوتاهی که توسط نونویسندهها نگارش مییابند، چیزی بین ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ کلمه هستند و بلندتر از آن کم پیدا میشود و کوتاهترش، دارای سبکِ داستانهای برقآسا
هستند.
اما در کل، اینکه داستانی که نوشتهایم کوتاهاست یا بلند، بیشتر از هرچیز بستگی به خط سیر داستان دارد. به موضوع داستان توجه کنید. اگر در آخر برقآسا بود و شما را به هیجان درآورد، داستانک است. اگر تکهٔ جالبی از زندگی یک شخصیت خاص را نشان میداد، داستان کوتاه است و و اگر دارای سوژهایست با شاخ و برگ زیاد که میتواند گسترش پیدا کند، داستان بلند است.
عناصر داستان کوتاه
سازههای داستان کوتاهی، عناصری از آن هستند که حتما باید در داستان وجود داشته باشند. به زبان دیگر، ارکان اصلی داستان که وجودشان ضروری است را عناصر داستان یا سازههای داستان کوتاه مینامیم.
موضوع
موضوع هر داستان مفهومی است که داستان درباره آن نوشته میشود. موضوع را نویسنده در طرح نمایان کرده و خواننده با خواندن داستان پی به آن میبرد.
درونمایه
درونمایه یا مضمون دیدگاهی است که از خواندن داستان دریافت میشود.
زمینه: شامل زمان و مکان داستان است. وضعیت آب و هوایی، شرایط اجتماعی و حس کلی داستان نیز از دیگر شاخصهای زمینه به شمار میروند.
طرح داستان:
طرح یا پی رنگ، چارچوب هر داستان است با تکیه بر روابط علّی و معلولی. در طرح خطوط اصلی داستان به گونهای مرتبط و فشرده و بر اساس منطق سببیت روایت میشوند. در واقع طرح داستان پاسخی دقیق و مختصر به این پرسش که داستان در بارهٔ چه بود است.
تضاد: میتواند بین دو فرد، دو جامعه، یک فرد و طبیعت، یک فرد با احساسات خود و... باشد.
شخصیت:
شخصیت پردازی به میزان هنرمندی نویسنده بستگی دارد. نویسنده ممکن است شخصیتهایی یک وجهی، چند وجهی، ایستا یا پویا خلق کند. در معرفی شخصیتها، مولف میتواند از فن تصویرگری مستقیم یا تصویرگری غیرمستقیم بهره بگیرد.
زاویه دید: داستان باید از زاویه دید مشخصی تعریف شود. در اینجا نویسنده ممکن است از زاویه دید "از بالا" (سوم شخص)، از بالای محدود (سوم شخص اما از زبان یکی از شخصیتهای داستان)، اول شخص (روایت توسط شخصیت داستان، اما با استفاده از اول شخص)، یا زاویه دید واقعی (مانند یک دوربین آزاد) باشد.
بزرگان داستان کوتاه
آنتوان چخوف
نیکلای گوگول
ارنست همینگوی
خورخه لوئیس بورخس
ساموئل بکت
او. هنری
گی دو موپاسان
جروم دیوید سالینجر
ریموند کارور
ادگار آلن پو
سر ارتور کنان دویل
بزرگان داستان کوتاه در ایران
صادق هدایت
هوشنگ گلشیری
بهرام صادقی
صادق چوبک
ابراهیم گلستان
جلال آل احمد
سیمین دانشور
رسول پرویزی
صمد بهرنگی
محمد محمدعلی
محمد علی جمال زاده
غلامحسین ساعدی
نادر ابراهیمی
زویا پیرزاد
میترا داور
هوشنگ مرادی کرمانی
تاریخ داستان کوتاه
پیشتر باید پیشینهٔ داستان نویسی را بررسی کرد. داستان نویسی، از قرن نوزدهم در بین کشورهای اروپایی و آمریکایی نمایان شد. داستان گویی عمری بسیار طولانی تردارد و چنانکه فورستر اشاره میکند «به زمانی بر میگردد که انسانها ی اولیه شبها به هنگام خوردن گوشت شکار، وقایع روزانه را برای هم تعریف میکردند.»
تاریخ داستان نویسی فقط به کمتر از چهار قرن پیش میرسد. رمان نویسی به شیوه کلاسیک و امروزی آن اوایل قرن هفدهم و با رمان معروف دن کیشوت اثر سروانتس زاییده شد. داستان کوتاه گذشتهٔ کوتاهتری نسبت به رمان نویسی دارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم خلق شدند.
با این حال رد پای داستان کوتاه را دیرتر هم میتوان یافت: قرن چهاردهم میلادی و در دکامرون اثر بوکاچیو و نیز قصههای کانتر بری نوشته چاسر. در ایران و در قرن هفتم هجری گرچه حکایات گلستان سعدی از جهت کوتاهی و وحدت موضوع به آن چه که امروزه به آن داستان کوتاه میگویند کم شباهت نیست، اما این قصهها و حکایات با همه اهمیت و اعتبارشان به دلیل عدم شخصیت پردازی نمیتوانند داستان کوتاه - به مفهوم امروزی آن- تلقی شوند. دراوایل قرن نوزدهم، ادگار آلن پو (۱۸۴۹-۱۸۰۹) در امریکا و نیکلای گوگول (۱۸۵۲-۱۸۰۹) در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود.
آلن پو (۱۸۴۹-۱۸۰۹) و نیکلای گوگول (۱۸۵۲-۱۸۰۹) را پدران داستان نویسی کوتاه میدانند؛ آلن پو اولین بار داستان کوتاه را تعریف کرد و با نوشتن داستانهای کوتاه مرگ سرخ و آوار خانه آشر کوتاه نویسی را آغاز کرد. گوگول نیز داستانهای کوتاه واقع گرایانه مینوشت و داستان «شنل» او را آغازگر سبک واقع گرایی دانستهاند و اشارهٔ داستایوسکی به داستان «شنل» او ناظر به همین معناست که «همهٔ ما از زیر شنل گوگول بیرون آمدهایم!»
این نوع داستان نویسی در قرن نوزدهم شکل گرفت. در اوایل همین قرن سالنامهها و جنگهای ادبی وسیلهای در اختیار خوانندگان گذاشت تا خود را از راه داستان کوتاه به خوانندگان معرفی کند. از این رو در قرن نوزدهم داستانهای کوتاه بیش از زمانهای دیگر نوشته شد؛ زیرا منظوری بهتر ازاین داشت که طی یک رمان طولانی فقط به علاقهٔ خواننده تلنگر بزند و آن را تحریک کند.
پس از گوگول و آلن پو، تاثیر دو نویسنده بعدی؛ یعنی گی دو موپاسان و آنتوان چخوف برنویسندگان بعد از خود بسیار چشمگیر است. نویسندگان بزرگ دیگری چون او. هنری جیمز جویس، ارنست همینگوی، سالینجر، فالکنر نیز از پیشکسوتان این نوع داستان نویسی به شمار میآیند.
در قرن بیستم پیشرفت صنعت و زندگی ماشینی وقت و فراغت زیادی برای خوانندگان باقی نگذاشت تا به رمان خوانی اشتیاق نشان دهند بر این اساس نهضت کوتاه نویسی کوشید تا با پرداخت داستانهای کوتاه مانع از آن شود که خوانندگان از داستان خوانی فاصله بگیرند؛ بدین گونه داستانهای زیادی با این فرم نوشته شد.
تعریف (داستان کوتاه)
تعریف
داستان کوتاه مثل دریچه یا دریچههایی است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی، برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده فقط امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع است نگاه کند.
شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد.
"ادگار آلن پو" نویسنده آمریکایی میگوید:
داستان کوتاه قطعهای تخیلی است که حادثه واحدی را، خواه مادی باشد و خواه معنوی، مورد بحث قرار دهد. این قطعه تخیلی بدیع باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیاورد، یا در او اثر گذارد باید از نقطه ظهور تا پایان داستان در خط صاف و همواری حرکت کند.
داستان کوتاه" باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. ادگار آلن پو" در این مورد نیز گفتهاست:
داستان کوتاه" روایتی است که بتوان آن را در یک نشست (بین نیم ساعت تا دو ساعت) خواند. همه جزئیات آن باید پیرامون یک موضوع باشد و یک اثر را القا کند، یک اثر واحد را
در داستان کوتاه تعداد شخصیتها محدود است. فضای کافی برای تجزیه و تحلیلهای مفصل و پرداختن به امور جزئی در تکامل شخصیتها وجود ندارد و معمولاً نمیتوان در آن تحول و تکامل دقیق اوضاع و احوال اجتماعی بررسی کرد. حادثه اصلی به نحوی انتخاب میشود که هر چه بیشتر شخصیت قهرمان را تبیین کند و حوادث فرعی باید همه در جهت کمک به این وضع باشند. البته بسیاری از داستانهای کوتاه خوب هم هست که در آن این قوانین رعایت نشدهاست.
داستان کوتاه ممکن است خیلی کوتاه باشد و مثلاً حدود ۵۰۰ کلمه بیشتر نداشته باشد. در داستان کوتاه شخصیت قبلاً تکوین یافتهاست و پیش چشم خوانندهٔ منتظر، در گیرودار کاری است که به اوج و لحظه حساس و بحرانی خود رسیده یا در جریان کاری است که قبلاً وقوع یافته اما به نتیجه نرسیدهاست. پس میتوان گفت که
داستان کوتاه اثری است کوتاه که درآن نویسنده به یاری یک طرح منظم شخصیتی اصلی را دریک واقعهٔ اصلی نشان میدهد، و این اثر برروی هم تأثیرِ واحـدی را القا میکند
یک تعریفِ دیگر
'داستانِ کوتاه، داستانی است کوتاه که در آن به قصد بیان پیامی واحد شخصیت یا شخصیتهای اصلی در واقعهای واحد نشان داده میشوند.
داستانک
داستان فلَش، داستانک یا داستان کوتاه کوتاه (به انگلیسی: Flash Fiction) قالبی در داستان نویسی است که در چند خط یا حداکثر یک صفحه نوشته میشود و در پی یک کشف ضربهزننده است. این کشف میتواند غافلگیر کردن خواننده و ایجاد شوک، شوخی و یا نمایش لحظهای زیبا باشد.در فارسی میتوان آن را «داستان ناگهان»، «داستان لحظه»، و «داستان آنی» ترجمه کرد.برای تبدیل داستان کوتاه به داستانک لازم است که نویسنده بخش اصلی داستان کوتاه را در نظر بگیرد و آن را خلاصه کند. داستانک از طرح اولیهای که برای نوشتن یک رمان و یا داستان کوتاه در ذهن نویسنده شکل میگیرد هم کوتاه تر و خلاصه تر است. ایجاز مهمترین صنعت ادبی در نوشتن داستانک است و نویسندهای که میخواهد داستانک بنویسد حتماً باید از نحوه ایجاز اطلاع داشته باشد تا با چیدن درست و مناسب کلمات داستانک را شکل دهد.
نمونه داستانک
۱) « دخترك و گوركن » : از مریم تورنگ
گوركن داشت زير چشمي به ساعت مچي پيرمرد نگاه مي كرد! عقربه ها ساعت 12 را نشان مي دادند. فكش را روي دسته بيل گذاشت و به نقطه كور ي خير ه ماند . يعني چه چيزي پشت اين عقربه ها پنهان بود ؟ من نميتونم بنويسم. فكر كنم بهتره يه مدت بيخيال همه چيز بشم. اصلا فكر كنم نوشتن براي من نيست. ولي اصلا يه دختر بچه چرا بايد به مرگ فكر كنه ؟ عقربه ها ساعت 1 رو نشون ميدن! دخترك چانه اش را روي قلم گذاشت و به فكر چال كردن كلمات افتاد!
۲) کفش بچهگانه تقریباً نو، برای فروش....(۶ کلمه)
۳) غنچه با همهٔ دلتنگی، لبان خویش را برای بوسیدن آماده میکند و گل با همهٔ پریشانی قهقهه سر میدهد. (۱۹ کلمه) از مجموعهٔ سنگریزهها نوشتهٔ دکتر قدمعلی سرامی
۴) « بچه ای که راهش را گم کرده بود » محمد رضا نظری دارکولی
بچه ای در شکم مردی به وجود آمد و هیچوقت طعم آزادی را نچشید . ...
۵)«ای پدر ما که در آسمانی». لئاندرو اوروینا. ترجمه ی اسدالله امرایی. در ۵۸ کلمه:
گروهبان که از خواهر و مادر بچه بازجویی میکرد، سروان دست بچه را گرفت و با خود به اتاق دیگر برد.
گفت: بابات کجاست؟
بچه زیرلب گفت: رفته آسمان.
سروان با تعجب پرسید: چی؟ مرده؟
بچه گفت: نه. هر شب از آسمان پایین میآید، با ما شام میخورد.
سروان چشم گرداند و درِِ کوچکی را در سقف دید.
در زبان فارسی
فارسی
در سالهای اخیر نوشتن داستان بسیار کوتاه در روزنامهها و نشریات مختلف رایج شده و کتابهایی نیز در این زمینه چاپ شدهاست. از جمله این کتابها ، می توان مجموعه میم مثل مینیمال کاری از نویسندگان کتابناکی سایت کتابناک داستانک چای بریز خانم نوشتهٔ مهدی موسوی ، که توسط یگانه وصالی به انگلیسی نیز ترجمه گردید ، مجموعه ی داستانک « نظافتچی » نوشته ی محمد رضا نظری دارکولی
و همچنین مجموعه داستانهای مینیمال شرق غمگین نوشته علی توکلی را نام برد .
نمونه:
ریمایندر:
آتش سيگار داشت به آخر مي رسيد. مي خواست با اين يك سيگار براي لحظه اي هم كه شده همه چيز را از خاطر ببرد. و در عوض، تا آخر عمر، هربار كه به دست چپش نگاه مي كند، همه چيز را به خاطر بياورد. از کتاب میم مثل مینیمال/سحر افتخار زاده//کتابناک
استعدادیابی
برمن هم مثل همهٔ آدمها، استعدادهای خاصی دارد. مثلاً از بچگی همیشه دوست داشت، دکمهٔ آیفن درِ آپارتمان را او فشار دهد. بعدتر، شاگرد اتوبوس شد و کارش این شد که کنار راننده بنشیند و هرگاه که به ایستگاه رسیدند، دکمه ایی را فشار دهد که منجر به باز شدن درهای اتوبوس شود. حالا هم که مدتی است جنگ آغاز شده، به استخدام ارتش درآمده و دستیار خلبان شده. کارش تفاوت زیادی نکرده؛ کنار خلبان می نشیند و هر چند لحظه یک بار، دکمهٔ مخصوصی را فشار می دهد. با هر بار فشار دادن دکمه، درهای زیرین هواپیما باز شده و چند بمب ویرانگر بر سر شهرهای بیگانه فرود میآید. برایش مهم نیست. او فقط دکمه را فشار می دهد.
ترجمهها
تاکنون چندین مجموعه داستانک به فارسی ترجمه شدهاست.
۱۳۸۵ - داستانهای برقآسا. ریموند کارور، جامیکا کینکید، ریچارد شلتون، رولان توپور. پژمان طهرنیان. مان کتاب.
۱۳۸۴ - مجموعه داستانهای مینیمال. ژان کوکتو، تام هاوکینزز، لئاندرو اوروینا،.... اسدالله امرایی. نشر مشکی.
۱۳۸۳ - داستانهای ۵۵ کلمهای. گردآورنده: استیو ماس. ترجمه: گیتا گرکانی. انتشارات کاروان.
انواع داستانک
داستان کوتاه کوتاه. زیر ۲۵۰ کلمه.
داستان برقآسا (به انگلیسی: Flash Fiction). بین ۲۵۰ تا۷۵۰ کلمه.
داستان برقآسا (به انگلیسی: Flash Fiction) نوعی داستانک یا داستان بسیار کوتاهاست. حجم داستان برقآسا بین ۲۵۰ کلمه، حداکثر حجمی که جروم استرن برای مسابقه سالانهٔ «بهترین داستان کوتاهِ کوتاه» میپذیرد، و ۷۵۰ کلمه متغیر است. از داستان ناگهانی (به انگلیسی: sudden fiction) بسیار کوتاهتر است.
داستان ناگهانی (به انگلیسی: sudden fiction). حجم داستانهای ناگهانی از داستان برقآسا بیشتر است اما از داستان کوتاه کمتر و حداکثر ۱۷۵۰ تا ۲۰۰۰ کلمهاست.
keywords : ملاک گستر،سایت ملاک گستر،مقاله های ملاک گستر